صنعت فرش ماشینی ایران با وجود ظرفیتهای بزرگ تولیدی و جایگاه دیرینه در بازار جهانی، این روزها با چالشهای عمیق اقتصادی و مدیریتی دست و پنجه نرم میکند. سقوط شدید قیمتها در بازارهای بینالمللی، بیتوجهی به مفهوم بازگشت سرمایه (ROI)، و ورود ماشینآلات مستعمل، آینده این صنعت را در معرض تهدید جدی قرار داده است.
محمد آذرباد، فعال صنعت فرش ماشینی، در یادداشت پیشرو به بررسی ریشههای این بحران پرداخته و بر ضرورت اصلاح نظام قیمتگذاری، نوسازی تجهیزات و اتحاد صنفی تأکید میکند. در ادامه متن کامل این یادداشت را میخوانید.
بازار جهانی امروز بر پایه شاخصهای اقتصادی و سرمایهگذاری عمل میکند، اما در صنعت فرش ماشینی ایران، همچنان قیمتگذاری اغلب بر مبنای هزینه مواد اولیه، بهویژه نخ و الیاف، انجام میشود. در حالیکه بیتوجهی به مفهوم دوره بازگشت سرمایه (ROI) و استهلاک تجهیزات، آینده این صنعت را به خطر انداخته است. بررسی روند قیمتی نشان میدهد که در سال ۱۳۹۵ یک تخته فرش ۱۲ متری ۱۲۰۰ شانه بهطور متوسط ۵۵۰ دلار قیمت داشت.
امروز و در اواخر تابستان ۱۴۰۴، همین فرش تنها با ۱۸۰ دلار در بازارهای جهانی معامله میشود. این کاهش شدید در حالی رخ داده که حاشیه سود تولیدکننده به ازای هر تخته، به زحمت به ۳۰ دلار میرسد.برای درک ابعاد بحران کافی است به قیمت یک دستگاه اورجینال ۱۲۰۰ شانه وندویل اشاره کنیم، سرمایهگذاری برای خرید این دستگاه حدود ۳ میلیون دلار هزینه دارد. به بیان ساده، برای مستهلک کردن این سرمایهگذاری، یک تولیدکننده باید ۱۰۰ هزار تخته فرش به فروش برساند. با توجه به ظرفیت تولید سالانه، این فرآیند دستکم ۱۰ سال به طول خواهد انجامید. این دوره بازگشت سرمایه برای صنعتی که در معرض نوسانات شدید ارزی، فشار هزینهها و رقابت بینالمللی است، بههیچوجه منطقی و پایدار نیست.
ماشینآلات تولید فرش ماشینی، همچون هر صنعت دیگری، دارای طول عمر اقتصادی هستند. پس از گذشت یک دوره استاندارد (معمولاً ۷ سال)، بهرهوری آنها کاهش یافته و هزینههای تعمیر و نگهداری افزایش مییابد. علاوه بر این، ورود فناوریهای نوین، طراحیهای پیچیدهتر، نیازمند ماشینآلات بهروز است.
غفلت از نوسازی تجهیزات به معنای عقبماندن از رقبا، کاهش کیفیت محصول، افت بهرهوری و در نهایت، از دست دادن بازارهای صادراتی است. این همان چرخهای است که صنعت فرش ماشینی ایران در سالهای اخیر گرفتار آن شده است؛ صنعتی که بهجای توجه به الزامات نوسازی، گرفتار ورود دستگاههای مستعمل و از رده خارج شد و اکنون هزینه آن را میپردازد.
یکی از اشتباهات بنیادین در نظام قیمتگذاری فرش ماشینی، تمرکز بر هزینه مواد اولیه است. در حالیکه در ادبیات اقتصادی و مدیریت صنعتی، قیمتگذاری باید متکی بر هزینه کل تولید شامل استهلاک سرمایهگذاری، بهرهوری ماشینآلات و دوره بازگشت سرمایه باشد نادیدهگرفتن این عامل، نه تنها امکان نوسازی و توسعه صنعتی را از تولیدکننده سلب میکند، بلکه باعث میشود سرمایهگذاران از ورود به این حوزه منصرف شوند. نتیجه آن، صنعتی فرسوده، کمبازده و بیکیفیت است که توان رقابت در بازارهای جهانی را از دست میدهد.
اگر این روند ادامه یابد، همانگونه که صاحبان صنایع قدیمی چون ارباب تفضلی و لاجوردیها روزی به تاریخ پیوستند، تا یک دهه دیگر اثری از صنعت فرش ماشینی ایران باقی نخواهد ماند. برای جلوگیری از این سرنوشت، لازم است:
اصلاح نظام قیمتگذاری: قیمت فرش باید بر مبنای هزینههای واقعی تولید، از جمله بازگشت سرمایه و استهلاک ماشینآلات تعیین شود.
ایجاد مشوقهای مالی و ارزی: تسهیلات بانکی و سیاستهای حمایتی و ارز حمایتی باید به نوسازی ماشینآلات اختصاص یابد، نه واردات تجهیزات مستعمل.
اتحاد صنفی: فعالان صنعت باید به جای رقابت ناسالم و مخالفت با اصلاح قیمتها، به اجماع و وحدت برای حفظ و نوسازی صنعت برسند.
بازتعریف استراتژی صادراتی: بازگشت به بازارهای جهانی تنها با کیفیت بالا و تولید اقتصادی ممکن است، نه با عرضه محصول ارزان و بیکیفیت.
صنعت فرش ماشینی ایران در نقطهای حساس از تاریخ خود ایستاده است. نادیدهگرفتن بازگشت سرمایه در قیمتگذاری و بیتوجهی به نوسازی ماشینآلات، این صنعت را به فروپاشی خواهد کشاند. تنها با اصلاح سیاستهای قیمتی و همگرایی صنفی میتوان امید داشت که این صنعت بار دیگر به جایگاه شایسته خود بازگردد.